به عنوان کسی که سالها در مدیریت تعمیر و نگهداری صنایع مختلف حضور داشتم، فکرکردم برای خودم سبک جدیدی را به وجود بیاورم و بعد از گذشت سالها این روش بسیارکاربردی و اثربخش بود. من اسم این روش را گذاشتم روشMA.
M : مخفف تعمیر ونگهداری و A : مخفف علی است
این مدل از کجا آمده و چگونه شکل گرفته است ؟
اگر شما در واحدهای تعمیر و نگهداری کارکرده باشید، خوب می دانید که مرتب با کارهای پرتنش، پر استرس و درگیریهایی روبرو هستید که این درگیریها به شدت تنش زا و خسته کننده است و بیشتر وقت به جای اینکه مشغول انجام کاری باشید، باید زمان خود را صرف حل این چالش ها کنید تا تعمیر کنید و اگر شما صاحب سبک یا مدل نباشید این درگیری ها آنقدر برای شما فرسایشی خواهد بود که در گذر زمان خیلی زود از این کار خسته میشود، زیرا که کار در واحدهای تعمیرات و نگهداری به صورت ذاتی کاری پر استرس، تنش زا و خسته کننده می باشد، در عین حالی که کار بسیار زیبایی است، چرا که میتواند شما را تبدیل یک آدم چند وجهی بکند. آدم چند وجه از این بعد که میتوانید تخصص های مختلف را فرا بگیرید، مثلاً کسی که در در واحد تعمیرات مکانیک کار میکند باید مهارت تراشکاری را بلد باشد، جوشکاری را بداند و تا حدودی از مسائل برقی را نیز آگاه باشد. بعلاوه اینکه کار گروهی را خوب بلد باشد، چون درگیر یک موضوعات چند وجهی میشود.
با این توضیحات مشخص می شود که نداشتن یک روش و فرآیند خاص باعث می شود شما درگیر یک پروسه پر استهلاک شوید.
بعد از این مقدمه به شما توضیح خواهم داد که این مدل چگونه کار می کند؟
این مدل در واقع از روش حل مسئله تبعیت می کند و فرایندی که با یک دستور کار شروع شده و بر اساس میزان حجم درخواستی از نوع و پیچیدگی آن، توسط مدیران هر قسمت پیگیری می شود و سپس به این سوال پاسخ داده می شود که آیا نیاز به تشکیل یک کمیته هست یا نه؟
منظور از این کمیته این نیست که شما جلسات فوری برگزار کنید بلکه مدیر تعمیرات که فرد با تجربه ای هست بر اساس تشخیص خود، فوری عوامل اثرگذار روی فرایند را شناسایی کرده و آنها را در این پروسه درگیر موضوع می کند و سعی می کنددر فاز اول بیشترین اطلاعات را بدست بیاورد، حالا اگر این کار بزرگ و حجیم بود، حتماً بایستی به صورت بالینی موضوع را مورد بررسی قرارداد، زیرا به تجربه دریافتم که افراد بر اساس ظن خود برداشته می کنند و موضوع را انتقال میدهند، که گاهی با واقعیت میدانی خیلی تفاوت دارد و این میتواند در واقع ما به را به نتایج خلاف واقع برساند و واحد تعمیراتی را وارد چالش های جدید نماید.
در اینجا بعد از اینکه صورت مسئله کاملا واضح شد، تمامی عوامل اثر گذار در فرآیند نقش خودشان را پیدا میکنند و بر اساس آن نقشی که به هر کدام از آنان محول شده ، مشغول رفع مشکل می شوند، کمیته رفع مشکل دادههای دقیقی را که از آن منابع استخراج کرده، مورد بررسی قرار می دهد و سپس بر اساس آن نتیجه گیری می کند که از چه روشی تعمیرات انجام شود . بعد از انجام تعمیرات بازخوردهای آن در مستندات ثبت شده و تا رسیدن به نتیجه نهایی کار کنترل میشود .
در اینجا با بیان یک داستان واقعی، یک تصویر سازی مناسب از این مدل را به شما نشان می دهم:
ماجرا مربوط به سال ها قبل است، در یکی از واحدهای زیر نظر من اعلام شد که یک قسمت از یک لوله سایز ۱۲۰۰ میلی متری سوراخ شده و باعث گردیده تمام محوطه کار پر از آب شود. در نظر اول به نظر می رسید با یک جوشکاری ساده مشکل حل می شود.
اما من به این توضیحات اکتفا نکرده و خودم به محل مراجعه کردم :
، جالب این بود که اصلاً مسئله سوراخ شدن لوله نبود . موضوع عبارت از این بود که در حال تعویض والو روی خط اصلی به سمت کوره بلند به علت تحت فشار بودن پشت والو و عدم توجه تیم تعمیرات باعث شده بود که سر والو به بیرون پرتاب بشه و این پرتاب شدن باعث آبگرفتگی محوطه شده بود که می توانست حادثه ای بسیار خطرناک بوچود آید.
در اکثر مواقع گزارشهایی که از اتفاقات ارایه میشود با واقعیتهای میدانی تفاوت بسیار زیادی دارد، به همین وقتی من در حال طراحی این مدل بودم به شدت روی درست بودن دادههای دقیق و صحیح تاکید می کردم. نداشتن دادههای درست می تواند شما را به انحرافاتی برساند که ساعت ها وقت و هزینه صرف آن می شود ولی آخر به نتیجه ای که می خواهید نمی رسید .