داستان علی منتظرالظهور
در سیزدهمین روز از تیرماه سال یکهزار وسی صدو چهل هشت  هجری شمسی  دریک تابستان داغ، قصه زندگی من آغاز شد؛ قصه‌ای که در تار و پود آن، مدیریت انسان‌محور، اشتیاق سیری‌ناپذیر به یادگیری و عطش رشد تنیده شده است. از همان ابتدا، قلب کاریم برای مدیریت و رهبری می‌تپید و باور داشتم که این دو حوزه، نه صرفاً مجموعه‌ای از تکنیک‌ها که هنری است برای بالا بردن انسان‌ها.
  بیش از سه دهه از عمر کاری من، در صنایع بزرگ کشور سپری شده است؛ از غول‌های فولادسازی همچون فولاد مبارکه و ذوب‌آهن اصفهان تا پروژه‌ها و خدمات پیچیده مهندسی. در تمام این سال‌ها، به عنوان مهندس مکانیک و دانش‌آموخته مدیریت، جایگاه‌های متعددی را تجربه کرده‌ام؛ از سرپرستی کارگاه تا سکان‌داری در سمت‌های مدیرعاملی و ریاست هیئت مدیره. هر سمت، فصلی تازه بود برای آموختن و آزمودن.
  افتخار من در تمام این سال‌ها همواره شاگردی بوده و امیدوارم تا پایان حیات بر همین پیمان وفادار بمانم ؛ یک شاگرد عالی، ‌تشنه یادگیری از همه، در هر موقعیتی. این تشنگی به رشد، بالندگی و تغییر، هیچ‌گاه فروکش نکرده است.
  من معتقدم که مهم‌ترین رقیب یک مدیر و رهبر سازمانی، هیچ‌کس جز خودش نیست. اگر بتوانیم در این رقابت درونی پیروز شویم، دروازه‌های موفقیت در تمام عرصه‌ها به رویمان گشوده خواهد شد. با علاقه فراوان به مکتب اساتید بزرگی چون پیتر دراکر و دمینگ، مسیر فکری و عملی خود را پی گرفته‌ام. آن‌ها به من آموختند که مدیریت، دانش و هنری است برای ساختن آینده‌ای بهتر.
   اما رسالت اصلی من در این مسیر، چیزی فراتر از عنوان‌ها و جایگاه‌ها بود. سال‌ها در کلاس‌های درس زندگی و تجربه، به عنوان کوچ، منتور و یک مدیر در نقش  مربی سازمانی، در کنار دیگران بوده‌ام. هنر من، تربیت نیروی انسانی است. در این سفر طولانی، چه بسیار افراد از بهترین‌ها را پرورش داده‌ام. برای من، اوج گرفتن و درخشیدن آن‌ها، زیباترین پاداش و بالاترین پرواز در عرش بوده است.
  پس از سال‌ها جستجو و درنگ در خویشتن، رسالت واقعی زندگی‌ام همچون نوری درخشان نمایان شد:
بگذار دیگران پرواز کنند تا من عرش را سیر کن.” این جوهر زندگی و نگاه من به رهبری است.
    و کلام آخر را با شعر حکیم توس، ابوالقاسم فردوسی، که همه پارسی‌زبانان تا ابد مدیون اویند، به پایان می‌برم تا همواره چراغ راه من و شما باشد:
جهان یادگارست و ما رفتنی
بگیتی نماند بجز مردمی
سراینده باش و فزاینده باش
شب و روز با رامش و خنده باش
با امید به رشد و بالندگی روزافزون برای همه ما.
 
 

پیشنهادها و انتقادها