چرا کارمندان در سازمانهای ایرانی به عنوان کارآفرین یا صاحب کسب و کار به موفقیت نمیرسند؟ این موضوع یک سری عوامل و مشکلات مشخص را به همراه دارد که توانایی کارمندان را در تبدیل شدن به کارآفرین یا صاحب کسب و کار محدود میکند. در ادامه به 10 دلیل مهم این موضوع پرداخته و هر کدام را با مثالهای واقعی ایرانی توضیح میدهیم:
1-فقدان ترقیپذیری فرهنگی: در بسیاری از سازمانهای ایرانی، فرهنگ کارآفرینی و خلاقیت به میزان کافی تشویق نمیشود. به عبارت دیگر، فرهنگ سازمانی به گونهای طراحی شده است که انگیزه کارمندان برای شروع یک کسب و کار خود را کاهش میدهد. مثال:فرهنگ وظیفه محوری که در حوزه کارمند محور وجود دارد، این در حالی در حوزه کارآفرینی شما به فرهنگ مسئولیت پذیری نیاز دارید .
2-نداشتن صبر و پشتکار :
در فضای کارمندی افراد به شخصیت های کم صبر و عجول و به دنبال راهکارهای زود بازده تبدیل می شوند. این در حالی که در حوزه کار آفرینی افراد نیاز شدید به صبرو بردباری دارند ..
3-فشارهای مالی و اقتصادی: تعهدات مالی و خانوادگی در ایران میتوانند افراد را از تصمیم به ریسکپذیری و راهاندازی کسب و کار خود منع کنند. به عبارت دیگر، نگرانیهای مالی میتوانند از شروع یک کسب و کار مانع شوند. مثال: انتظارات بالای هزینههای زندگی در ایران.
4-قوانین و مقررات پیچیده: قوانین مرتبط با تأسیس و مدیریت کسب و کار در ایران پیچیده و زمانبر هستند. این پیچیدگیها میتوانند از افرادی که تصمیم به کارآفرینی میگیرند، دلسرد کنند. مثال: مراحل بسیار طولانی برای دریافت مجوزها.
5-عدم دسترسی به منابع مالی: بسیاری از افراد در ایران به دلیل محدودیت در دسترسی به منابع مالی نمیتوانند کسب و کارهای خود را راهاندازی کنند. بانکها و مؤسسات مالی ممکن است برای تأمین سرمایه به کارآفرینان دشواریهایی ایجاد کنند. مثال: نیاز به وام برای شروع کسب و کار.
6- عدم شاگردی کردن : بسیار از افراد ناموفقی که من مشاهده کردم و خود نیز تجربه کردم .یا اصلا یا نا کافی شاگردی افراد توانا در حوزه خود را کرده اند و این ناتوانی در مهارت های کسب و کار که باشاگردی برطرف می شود ولاغیر و هیچ راه میان بری ندارد .
نقص در زیرساختها و پشتیبانی: در بسیاری از موارد، کمبود زیرساختهای مناسب، مشکلات پشتیبانی، و نقص در بخشهای اصلی نظیر حمل و نقل و تأمین مواد اولیه میتوانند از توسعه کسب و کارها مانع شوند. مثال: عدم دسترسی به شبکههای حمل و نقل موثر.
7-استثبات اجتماعی: در جامعه ایران، استثبات اجتماعی و تاثیرگذاری از اهمیت بسیاری برخوردار است. به عبارت دیگر، اجتماع ممکن است از افرادی که تصمیم به ترک شغل اصلی و شروع یک کسب و کار دارند، منصرف کند. مثال: فشار خانواده برای تأسیس خانواده استاندارد.
8-نیاز به تواناییهای جدید و داشتن ارتباطات قوی و گسترده: کارآفرینان نیاز به مهارتها و تواناییهای مختلفی دارند که ممکن است در سابقه شغلی کارمندان نداشته باشند. این نیاز به توسعه مهارتهای جدید میتواند مانع شروع کسب و کار شود. مثال: نیاز به مهارتهای بازاریابی وفروش و مدیریت مالی.
9-ریسک و عدم اطمینان و مشکلات بازار: کارآفرینی همراه با ریسک است و این ریسک ممکن است برخی از افراد را از تصمیم به اقدام منصرف کند. عدم اطمینان از موفقیت میتواند مانع اقدامات کارآفرینانه شود. مثال: ترس از شکست.
10-نداشتن یک تیم درست : در اکثر مواقع افراد با یک ایده دور هم جمع می شوند ، بدون اینکه چشم انداز مشترک و واقعی داشته باشند و به نظر می رسد کارکرد کاملا یا بیشتر احساسی دارد مانند ازدواج های بعضی جوانان .به عدم توجه به اینکه اولا افراد به دنبال هم فکران خود می گردنند این درحالی که شما به هم هدفی هایی با افکار متفاوت نیاز دارید نه یک تعداد آدم های تکنیک من فقط یک رشته خاص را بلد هستند .به مثال یک شرکت فنی چند نفرتاسیس می کنند همه مهندس آن رشته هستند در حالی که شما به افراد فنی و فروش و بازاریابی و مالی نیاز دارید و بدون آنها در اکثریت موارد با شکست روبرو می شوید .در تیم رویکرد نتیجه محور می باشد در حالی در کارمندی وظیفه محور ویکرد اصلی وبرای همین ناموفق می شوند .پس درا نتخاب تیم حتما به موارد ذکر شده توجه کنید.
نتیجه
در نهایت، تبدیل شدن به کارآفرین یا صاحب کسب و کار در سازمانهای ایرانی با چالشهای زیادی همراه است که نیاز به توجه به اصول کارآفرینی، حمایت از فرهنگ کارآفرینی و حل مشکلات مشخصی و از همه مهمتر داشتن شخصیت یک کار آفرین که ساختنی است.توصیه من به افراد به عنوان کسی که تجارب ناموفقی در این حوزه داشته برای حضور در فضای کسب وکار حتما باید سالها شاگرد کرده و از داشتن یک منتور مناسب به عنوان یک الزام استفاده نمایید .
نویسنده : علی منتظرالظهور پاییز 140