در این قسمت از مجموعه گنجینه به کتاب ذهن استراتژیست از انتشارات آریاناقلم نوشته آقایان مجتبی لشکربلوکی و سید حسین جلالی پرداخته می شود.
آیا برای شما به عنوان یک فرد پیش آمده اصلاً استراتژی یا همان راهبرد را ندانید چیست؟
آیا برای شما پیش آمده که از خود سوال کنید استراتژی و راهبرد به چه کاری می آید؟
آیا استراتژی داشتن یا نداشتن آن فقط برای مدیران و صاحبان کسب و کار ها می باشد یا برای همه اقشار جامعه کاربرد دارد
در کتاب ذهن استراتژیست شما با مفاهیمی آشنا می شوید که بسیار می تواند روی افکار و اعمال شما در زندگی شخصی و سازمانی تاثیر گذار باشد
این کتاب در ۱۱ فصل تنظیم شده که هر فصل به موضوعی می پردازد:
فصل اول در این فصل تفکر استراتژیک را چنین تعریف میکند : مهارت ذهنی که با افزایش توان تحلیل و تصمیم گیری راهبردی تاثیر اساسی در نتایج عملکردی دارد، به زبان ساده موفقیت هر فرد یا سازمانی وابستگی فراوانی به تفکر استراتژیک فرد و اعضای آن سازمان دارد و نکته بسیار مهم این است که تفکر استراتژیک یک موضوع شرکت سازمان و دولتی نیست، بلکه اتفاقاً یک موضوع کاملاً فردی می باشد.
فصل دوم نقطه کلیدی آن عبارت است از متوسط فرصتهای خوب بودن عالی است ولی اکثر مواقع ساختن آن امری ضروری است. فرصت ها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه از شخصی به شخص دیگر یا از سازمانی به سازمان دیگر منتقل می شود.
درفصل سوم نمی گوید دست به انتخاب بزنید و گزینه های نامناسب را کنار بزنید، تا زمانی که به هدف تان نرسیده اید گزینه دیگری انتخاب نکنید. روی هدف خود تمرکزداشته باشید و انضباط و تمرکز را به معنای ایستایی و غیر پویا بودن برداشت نکنید.
نکته کلیدی فصل چهارم عبارت است از اگر در جاده ای قرار دارید که افراد زیادی از همان جاده عبور میکنند، راه را اشتباه آمده اید، تمایز به معنایی یکتایی و دنبال مسیر ویژه خودتان بودن است، وقتی همه یک چیز را می بینند در واقع یک فکر وجود دارد، اگر همه چیز مهم باشد هیچ چیز دیگر مهم نیست.
فصل پنجم نکته کلیدی آن ، اینکه وضع موجود همیشه ذهن را به مجموعه مشخص از انتخاب ها محدود میکند، پس با پرسش ها و پاسخ های عجیب و غریب و شکستن باورها و استانداردهای موجود درهای ذهنی خود را باز کنید و به راه های جدید دست پیدا کنید.، همیشه با چرایی آغاز کنید.
در فصل ششم نکته کلیدی عبارت است ازاینکه هر سیستمی برای پایداری و تداوم نیازمند رابطه متقابل با دیگران و محیط است به نحوی که در این رابطه همه قادر به کسب منفعت باشند، رابطه ها باید به سمت رابطه های پایدار سوق پیدا بکند.
فصل هفتم نکته کلیدی اش آن است که کسانی که نمی توانند گذشته را به یاد آورند، محکوم به تکرار آن هستند، اما کسانی که تدارک آینده را نمیبینند به اسارت جبران آینده محکوم می باشند.
در فصل هشتم نکته کلیدی عبارت است ازاینکه وقتی شما گزینه ای روی میز نداشته باشید، عملاً انتخابی ندارید و در نتیجه درجه آزادی استراتژیک شما صفر است، تجربه های شکست خورده منبع خوبی برای یادگیری میباشد.
در فصل نهم مورد کلیدی عبارت است ازاینکه تصمیم گیری در دنیای واقعی نیازمند تفکر درباره بازخورد های احتمالی است،
اندیشیدن درباره انواع بازخورد های احتمالی به تصمیم گیرندگان کمک می کند که تصمیم های بهتری بگیرد.
در فصل دهم نکته کلیدی عبارت است از مشتریان ناراضی و تجربههای ناموفق بهترین منبع برای دستیابی به ایده های جدید می باشند، پیروزی یعنی تا دستیابی به موفقیت نهایی توانایی مواجهه با شکست های متعدد و احتمالی، بدون از دست دادن اشتیاق برای موفقیت .
و بالاخره در فصل پایانی فصل نکته کلیدی عبارت است از آن است که لازم نیست همه چرخ ها را از نو اختراع کنیم ام چرخ هایی که بیشترین تأثیر را در جریان درآمدی ما دارند باید از نو اختراع شوند و لازم است به صورت مستمر به بازنگری چرخ ارزشی خویش نگاه کنیم.
ذهن استراتژیست
۵
از ۵
۳ مشارکت کننده